کلامی برتر از كلام مخلوق و پایین تر از كلام خالق
از هر كس مىخواهى بىنیاز شو تا همانند او باشى و به هر كس مىخواهى نیكى كن تا امیر او باشى و به هر كس مىخواهى نیازمند باش تا اسیرش شوىکلامی برتر از كلام مخلوق و پایین تر از كلام خالق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1396/09/27 ساعت 10:54
- نویسنده كتاب «الطراز» (امیر یحیى علوى) در كتاب خود جملهاى از جاحظ نقل مىكند، مىگوید: «این مرد كه یكّه تاز میدان فصاحت و بلاغت بود، در سخنى چنین گفته: هرگز كلامى بعد از كلام خدا و پیامبرش به گوش من نخورده، مگر این كه با آن مقابله به مثل كردهام، جز كلمات امیر المؤمنین «كرّم اللّه وجهه» كه من توان مبارزه با آن را هرگز در خود نیافتم، سخنانى همچون: «ما هلك امرء عرف قدره، كسى كه ارزش وجود خود را بشناسد هرگز هلاك نمىشود»، «من عرف نفسه عرف ربّه، آن كس كه خویش را بشناسد پروردگارش را شناخته است»، «المرء عدوّ ما جهل، انسان دشمن چیزى است كه نمىداند» و «و استغن عمّن شئت تكن نظیره و احسن الى من شئت تكن امیره و احتج الى من شئت تكن اسیره، از هر كس مىخواهى بىنیاز شو تا همانند او باشى و به هر كس مىخواهى نیكى كن تا امیر او باشى و به هر كس مىخواهى نیازمند باش تا اسیرش شوى»!
سپس مىافزاید: «به انصاف جاحظ در این گفتارش نگاه كن و این دلیلى ندارد جز این كه بلاغت سخنان على (علیه السلام) پردههاى گوش او را تكان داده و عقل او را به خاطر اعجاز و فصاحتش حیران ساخته، هنگامى كه جاحظ با آن ید بیضایى كه در بلاغت دارد چنین باشد تكلیف دیگران روشن است». [الطراز، جلد 1، صفحه 165- 168] بىجهت نیست كه همین دانشمند زیدى (صاحب كتاب الطّراز) اظهار شگفتى مىكند از بزرگان علماى معانى و بیان كه در طریق دستیابى به فصاحت و بلاغت بعد از كلام خدا و كلام پیامبر (صلی الله و علیه وآله) تكیه بر دیوانهاى شعراى عرب و كلمات خطبا كردهاند و كلمات على (علیه السلام) را به دست فراموشى سپردهاند، در حالى كه مىدانستهاند در بالاترین سطح فصاحت و بلاغت است و آنچه مىخواهند در آن موجود است استعاره، تمثیل، كنایه، مجازهاى زیبا و معانى دقیق همه در آن جمع است. [همان مدرك]
- «محمّد غزالى» نویسنده معروف، در كتاب «نظرات فی القرآن» جملهاى از یازجى در سفارش به فرزندش نقل مىكند كه عین عبارت این است: «اذا شئت ان تفوق اقرانك فى العلم و الادب و صناعة الانشاء فعلیك بحفظ القرآن و نهج البلاغة، اگر مىخواهى از اقران و همطرازان در علم و ادب و نویسندگى برتر باشى در حفظ قرآن و نهج البلاغه بكوش». [نظرات فى القرآن، صفحه 154، طبق نقل نهج البلاغه، جلد 1، صفحه 91]
- درست به همین دلیل «شهاب الدین آلوسى» مفسّر معروف- هنگامى كه به نام نهج البلاغه مىرسد- مىگوید: «انتخاب این نام براى این كتاب، به خاطر آن است كه مشتمل بر سخنانى است كه انسان تصوّر مىكند برتر از كلام مخلوق و پایینتر از كلام خالق متعال است، سخنانى كه به مرحله اعجاز نزدیك شده و ابداعات و ابتكاراتى در حقیقت و مجاز دارد». [از كتاب «الجریدة الغیبیة» به نقل از مصادر نهج البلاغه، جلد 1]
- استاد «محمّد محیى الدین عبد الحمید» در توصیف نهج البلاغه چنین مىگوید:
«كتابى است كه در درون خود چشمههاى جوشان بلاغت و فنون آن را جاى داده و اسباب فصاحت را براى بینندگان فراهم ساخته و زمان چیدن میوههاى شیرینش فرا رسیده، زیرا از سخنان فصیحترین خلق خدا بعد از رسول اللّه تراوش كرده، كسى كه قدرتش از همه بیشتر و منطقش قویتر و تسلّطش بر لغات از همه فزونتر است، به طورى كه هر گونه مىخواست آنها را به گردش در مىآورد، حكیمى كه فنون حكمت از بیانش خارج مىشود، خطیبى كه سحر بیانش دلها را پر مىكند، عالم و دانشمندى كه بر اثر همنشینى با پیامبر و كتابت وحى و دفاع از دین با شمشیر و زبان از طفولیتش چنان امكاناتى براى او فراهم شده كه براى غیر او دست نداده است». [مصادر نهج البلاغه، جلد 1، صفحه 96]
منبع:
پیام امام امیر المومنین علیه السلام نویسنده : ناصر مكارم شیرازى جلد : 1 صفحه : 35
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. «محمّد غزالى» نویسنده معروف، در كتاب «نظرات فی القرآن» جملهاى از یازجى در سفارش به فرزندش نقل مىكند كه عین عبارت این است: «اذا شئت ان تفوق اقرانك فى العلم و الادب و صناعة الانشاء فعلیك بحفظ القرآن و نهج البلاغة، اگر مىخواهى از اقران و همطرازان در علم و ادب و نویسندگى برتر باشى در حفظ قرآن و نهج البلاغه بكوش»
سپس مىافزاید: «به انصاف جاحظ در این گفتارش نگاه كن و این دلیلى ندارد جز این كه بلاغت سخنان على (علیه السلام) پردههاى گوش او را تكان داده و عقل او را به خاطر اعجاز و فصاحتش حیران ساخته، هنگامى كه جاحظ با آن ید بیضایى كه در بلاغت دارد چنین باشد تكلیف دیگران روشن است». [الطراز، جلد 1، صفحه 165- 168] بىجهت نیست كه همین دانشمند زیدى (صاحب كتاب الطّراز) اظهار شگفتى مىكند از بزرگان علماى معانى و بیان كه در طریق دستیابى به فصاحت و بلاغت بعد از كلام خدا و كلام پیامبر (صلی الله و علیه وآله) تكیه بر دیوانهاى شعراى عرب و كلمات خطبا كردهاند و كلمات على (علیه السلام) را به دست فراموشى سپردهاند، در حالى كه مىدانستهاند در بالاترین سطح فصاحت و بلاغت است و آنچه مىخواهند در آن موجود است استعاره، تمثیل، كنایه، مجازهاى زیبا و معانى دقیق همه در آن جمع است. [همان مدرك]
- «محمّد غزالى» نویسنده معروف، در كتاب «نظرات فی القرآن» جملهاى از یازجى در سفارش به فرزندش نقل مىكند كه عین عبارت این است: «اذا شئت ان تفوق اقرانك فى العلم و الادب و صناعة الانشاء فعلیك بحفظ القرآن و نهج البلاغة، اگر مىخواهى از اقران و همطرازان در علم و ادب و نویسندگى برتر باشى در حفظ قرآن و نهج البلاغه بكوش». [نظرات فى القرآن، صفحه 154، طبق نقل نهج البلاغه، جلد 1، صفحه 91]
- درست به همین دلیل «شهاب الدین آلوسى» مفسّر معروف- هنگامى كه به نام نهج البلاغه مىرسد- مىگوید: «انتخاب این نام براى این كتاب، به خاطر آن است كه مشتمل بر سخنانى است كه انسان تصوّر مىكند برتر از كلام مخلوق و پایینتر از كلام خالق متعال است، سخنانى كه به مرحله اعجاز نزدیك شده و ابداعات و ابتكاراتى در حقیقت و مجاز دارد». [از كتاب «الجریدة الغیبیة» به نقل از مصادر نهج البلاغه، جلد 1]
- استاد «محمّد محیى الدین عبد الحمید» در توصیف نهج البلاغه چنین مىگوید:
«كتابى است كه در درون خود چشمههاى جوشان بلاغت و فنون آن را جاى داده و اسباب فصاحت را براى بینندگان فراهم ساخته و زمان چیدن میوههاى شیرینش فرا رسیده، زیرا از سخنان فصیحترین خلق خدا بعد از رسول اللّه تراوش كرده، كسى كه قدرتش از همه بیشتر و منطقش قویتر و تسلّطش بر لغات از همه فزونتر است، به طورى كه هر گونه مىخواست آنها را به گردش در مىآورد، حكیمى كه فنون حكمت از بیانش خارج مىشود، خطیبى كه سحر بیانش دلها را پر مىكند، عالم و دانشمندى كه بر اثر همنشینى با پیامبر و كتابت وحى و دفاع از دین با شمشیر و زبان از طفولیتش چنان امكاناتى براى او فراهم شده كه براى غیر او دست نداده است». [مصادر نهج البلاغه، جلد 1، صفحه 96]
منبع:
پیام امام امیر المومنین علیه السلام نویسنده : ناصر مكارم شیرازى جلد : 1 صفحه : 35